شکایت مار به سلیمان علیه السلام و پیشنهادی عجیب
در کتاب (زهرا الّربیع) آمده است که : روزی ماری نزد سلیمان (ع) آمد و گفت فلان شخص دو فرزندم را کشته است از شما تقاضا دارم او را به عنوان قصاص اعدام کنید.
سلیمان (ع) فرمود : انسان مسلمان را به خاطر کشتن مار نمی کشند.
مار گفت : ای پیامبر خدا! در این صورت از شما می خواهم که اورا سرپرست اوقاف کنی، تا (بر اثر عدم مراقبت در اجرای صحیح موقوفه) وارد دوزخ گردد، آنگاه در دوزخ با مارهای آنجا از او انتقام بگیرند.
این روایت بیانگر آن است که مسئولیت سر پرستی چیزی که وقف شده بسیار خطیر و دشوار است . کسانی که چنین مسئولیتی را می پذیرند باید به طور کامل متوجه باشند که در پرتگاه آتش دوزخ قرار گرفته اند، مبدا در مورد اجرای صحیح آن موقوفه ، کوتاهی یا سهل انگاری کنند که کیفرش بسیار شدید و طاقت فرساست.
منابع : زهرا الّربیع، صفحه 11، به نقل از قصه های قرآن ، محمدی اشتهاربی ، صفحه 348
کتاب حیوانات سخن می گویند از سید اسماعیل شاکر اردکانی